حراج!

کتاب خاطرات شازده حمام اثر محمدحسین پاپلی یزدی – جلد اول و دوم

1.650.000 

۷ روز ضمانت بازگشت کالا

ﺗﺤﻮﯾﻞ اﮐﺴﭙﺮس

ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺻﻞ ﺑﻮدن ﮐﺎﻟﺎ

شناسه محصول: 44963 دسته:

توضیحات

«شازده حمام»، روایت خاطرات شیرین و خواندنی دوران کودکی حسین پاپلی یزدی در محله‌ای فقیرنشین در شهر یزد است که در دو جلد منتشر شده است. او در این کتاب گوشه‌ای از اوضاع اجتماعی شهر یزد را در دهه‌های 1330 توصیف می‌کند. پاپلی دانش‌آموخته‌ی جغرافیا در ایران و استاد مدعو دانشگاه سوربن است. وی در سال 1327 خورشیدی در یزد به دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی خود را در آن‌جا گذراند. او در این کتاب به روایت خاطرات خود از محله قدیمی‌‌اش در شهر کهن یزد می‌پردازد. در تقابل با آن، تهران دهه‌ی ۱۳۴۰ است که راوی پس از سفری بیست ساعته بدان پای می‌گذارد تا سالاد، ماکارونی، اتوبوس داخل شهری و البته روابط جدید شهری را تجربه کند. کتاب مجموعه‌ای از 40 داستان است که همه مستند و واقعی هستند. نام کتاب نیز برگرفته از عنوان یکی از خاطرات نویسنده یعنی «شازده حمام» است. او در این خاطره، شرح جذابی از حمام رفتن خود و آداب رفتن به حمام را در آن روزگار حکایت می‌کند. در مقدمه این کتاب می‌خوانیم: «هیچ آدم ۵۵ ساله‌ای حتی آدم‌های خیلی باهوش نمی‌توانند اولین خاطرات بچگی خود را دقیقا تاریخ‌گذاری کنند و بگویند فلان خاطره مال فلان روز و فلان سال است. چیزهای مبهمی از اولین خاطرات بچگی در ذهن آدم هست… این خاطره نویس هم همین وضع را دارد، اما می‌تواند تشخیص دهد که کدام خاطرات مربوط به قبل از دبستان و کدام خاطرات مربوط به دوران دبستان و دوره‌های بعد بوده است. لذا خاطرات خود را بر همین منوال نگاشته است. اما همیشه نمی‌توان نظم زمانی را رعایت کرد. گاهی خاطره‌ای که مربوط به قبل از دبستان است ادامه‌اش چهل سال بعد اتفاق می‌افتد. همین امر نظم تاریخی خاطرات را به هم می‌زند ولی خاطره‌ای را کامل می‌کند. امید است که در جلدهای بعدی خاطرات دبیرستان و خاطرات دانشجویی و … را به چاپ برسانیم.» در بخشی از داستان می‌خوانیم: «زری دختر مومنی بود. همیشه نمازش را سر موقع می‌خواند، صد رقم هم دعا بلد بود، همه مفاتیح را حفظ کرده بود. دعای جوشن کبیر، ندبه، چی و چی را بلد بود. آخر آن موقع‌ها مردم به اندازه حالا دعا نمی‌خواندند. سالی یکی دو بار آن‌هم بیشتر شب‌های احیاء ماه رمضان و روز تاسوعا عاشورا گریه لابه می‌کردند. بقیه سال شادی و خنده بود. اما همان موقع هم زری اهل دعا بود و به من هم دعاهای متعدد از جمله قسمت‌هایی از مفاتیح را یاد داد. زری حدود 14 سال داشت که کم کم رنگش زرد شد و گاهی هم بالا می‌آورد. زن‌های همسایه او را که می‌دیدند پچ پچ می‌کردند. بالاخره کم کم چند تا از زن‌های همسایه گفتند که زری حامله است. آخرین باری که قبل از ماجرا من زری را دیدم یادم می‌آید روز 27 مرداد 1338 بود. توی کوچه به من اشاره کرد که بروم پشت بام خانه. نگاهش کردم صورتش زرد بود و نگاهش معصوم. گفت حسین حرف‌هایی که درباره من می‌زنند تو هم می‌دانی؟ گفتم همه می‌دانند. گریه کرد و گفت به خدا من کار بدی نکرده‌ام. بعد گفت دلم درد می‌کند.» شازده حمام را انتشارات «پاپلی» منتشر و روانه‌ی بازار کرده است.

نویسندهمحمدحسین پاپلی یزدی
ناشرپاپلی،گوتنبرگ
شابک9782000292609
موضوعرمان پارسی
قطعوزیری
نوع جلدسلفون
گروه سنیبزرگسال
تعداد صفحه632
وزن1005 گرم
سایر توضیحات– 2 جلد در یک مجلد